در این پست از سایت جهان دانش کارشناسی و رمزگشایی جوغن ها (کاسه های روی سنگ) به صورت حرفه ای در گنج یابی را برای شما عزیزان قرار دادم .
کارشناسی و رمزگشایی جوغن ها (کاسه های روی سنگ) به صورت حرفه ای در گنج یابی,جوغن در گنج یابی,کارشناسی انواع جوغن ها,رمزگشایی جوغن ها,تفسیر و رمزگشایی کامل جوغن ها,معنی و مفهوم جوغن,کاسه های ایجاد شده روی سنگ,جوغن ها نشان دهنده چه چیزی هستند ؟,جوغن چیست ؟,آموزش حرفه ای و ساده جوغن شناسی,جوغن تکی,جوغن شیاردار,جوغن با آبراه
رمزگشایی قبور جوغن شکل
بیشترین آثاری که در ایران و کشورهای اطراف ایران که زیر مجموعه ابران باستان بودند این آثار فراوان دیده شده و معنی جوغن یاهمان کاسه یعنی سنگی که به مانند کاسه گرد و صیغلی باشد را جوغن میگویند . پس عزیزان اشتباه نکنند . سوراخ بیضی و مربع جزء جوغن محسوب نمیشود و در کنار جوغن معنی دیگر میدهد .جوغن خالی در اصطلاح فقط نماد قبر و قبرستان محسوب میشود . ولی اگر همراه با اثار دوم کنارش باشد دیگر به دفینه و اموال شخص فوت شده اشاره دارد . برای پیدا کردن قبور باید اول جهت جوغن را شناسایی کرد . اگر یک جوغن در مرکز سنگ قرار گرفته باشد پس قبر مورد نظر زیر خود سنگ است . و اگر جوغن درمایل به وسط قرار داشته باشد باید روبروی آن تپه و یا تخت گاه قرار گرفته باشد که قبر یا در بالای تپه و یا در وسط تختگاه قرار گرفته است .
کارشناسی و رمزگشایی جوغن ها (کاسه های روی سنگ) به صورت حرفه ای در گنج یابی
و اگر جوغن در کنار سنگ قرار گرفته باشد باید در مسیر همان گوشه سنگ دنبال قبر بود . اگر همراه جوغن ابراه قرار داشته باشد یعنی مسیر قبر توسط آبراه مشخص شده . و اگر در کنار جوغن یک سوراخ ریز باشد به اندازه بند انگشت یعنی از داخل قبر مورد نظر چاه و دالان باز میشود که به اتاق مقبره اصلی در امتداد دالان منتهی میشود . و باز اگر جوغن در گوشه سنگ باشد و سوراخ ریزی که مانند دوربین کنارش است و آب داخل جوغن و بعد داخل سوراخ ریخته میشود و به پایین نشت دارد ویا به جای سوراخ آبراه کوچکی بازبه زیر سنگ کشیده شده باشد و لبه آن مانند نوک تنگ آب باشد و آب داخل جوغن و بعد توسط ابراه نوک تنگی شکل به زمین بریزد آن وقت به این سنگ که جوغن و این تشکیلات روی ان است را سنگ مرده شور مینامند و در همان قسمت که آب به روی زمین چکه میکند قبر وجود دارد .
اگر جوغن تعداد بالا باشد معنی تعداد قبرها میباشد و اگر داخل غار باشند سه حالت را تشکیل میدهند . ۱. قبرها داخل غار هستند . ۲ . قبرها جلوی درب غار در فضای باز هستند .۳ . قبرها در بالای غار روی تختگاه قرارگرفته اند .
کارشناسی و رمزگشایی جوغن ها (کاسه های روی سنگ) به صورت حرفه ای در گنج یابی
اگر جوغن همراه با مربع باشد یعنی نماد قبر سنگی و قبر در همان سنگ و یا سنگ کنارش ویا صخره کنارش به صورت پلمپ قرارگرفته است و تشخیص آن کمی سخت است چون ساروج آن به راحتی قابل شناسایی نمیباشد . وبرای پیدا کردن آن یا باید از حفره یاب استفاده کرد یا توسط اسید پاشیدن روی سنگ یکپارچه و مشخص کردن درز قبر آن را پیدا کرد .
اگر روی سنگی از اندازه جوغن بزرگتر و مانند تشت آب و همان لگن مانند تراش خورده باشد معنی آن دیگر کاملا فرق کرده و دیگر جوغن محسوب نمیشود و معنی چشمه و یا تنور در نزدیکی آن را میدهد . ولی اگر به صورت جوغنی شکل صیغلی و گرد باشد ولی با ابعاد لگن آنوقت دفینه داخل کف همان لگن پنهان شده .
کارشناسی و رمزگشایی جوغن ها (کاسه های روی سنگ) به صورت حرفه ای در گنج یابی
تا اینجا به ساختار جوغن و پیدا کردن قبر اشاره شده واکثر آنها تا زمانی که همراه آثار نیامده باشد معنی قبر خالی است نه دفینه . ولی اگر همراه اثارباشد مانند جوغن با مار و یا جوغن با ردپا و … آنوقت به دفینه ای داخل قبر اشاره دارد . جوغنی که همراه اثار باشد باید دید که ان حیوان به کدام مسیر اشاره دارد و مسیر آن را دنبال کرد حالا یا به قبره سنگی ختم میشود یا به غار و یا به تپه . این نوع قبرها قبرهای سلطنتی و دارای درجه بندی هستند سرباز. سرداری . درباری . پادشاهی و ملکه
فاصله تمام قبرها از جوغن از شصت متر نمیکند . و عمق جوغن های معمولی هم از سه متر نمیکند ولی عمق قبرهای سرداری و پادشاهی وملکه به چهل متر هم میرسد . در کل کار بعضی از جوغنها آسان است و با یک نگاه قبر آنها قابل تشخیص است ولی در بعضی دیگر اصلا قابل تشخیص نمیباشد ودنبال کردن آن بدون سیستمهای ردیاب غیر قابل جستجو است.
دولت مصر در بسیاری از چیزها، حتی با محارم، به دولت ناپلئون شباهت داشت. شاه غالباً خواهر و گاهی دختر خود را به همسری خویش اختیار میکرد، به این بهانه که خون خاندان سلطنتی را پاک و پاکیزه نگاه دارد. بدشواری میتوان گفت که این عادت از نیروی تناسل شاهان مصر کاسته و آن را ضعیف کرده باشد. آنچه مصریان، پس از تجربه چند هزار ساله، در آن شک نداشتند این بود که چنین کاری سبب ضعیف شدن نیروی تناسل نمیشود؛ به همین جهت، عادت همسری با خواهران از شاه به همه طبقات مردم سرایت کرد؛ در قرن دوم میلادی، دو سوم ساکنان آرسینوئه از این قاعده پیروی میکردند. در شعر مصری قدیم کلمات «برادر» و «خواهر» همان معنی «عاشق» و «معشوق» زمان ما را داشته است.
نیمتنۀ نفرتیتی در موزه مصرشناسی برلین ، نِفِرتیتی یا نِفرتیتی همسر بزرگ نیمتنۀ نفرتیتی در موزه مصرشناسی برلین ، نِفِرتیتی یا نِفرتیتی همسر بزرگ سلطنتی (همسر اصلی) فرعون مصر، آخناتون بود و به عنوان (سرور همسر و مشاوره ارشد) شریک سلطنت همسر شناخته می شود. او و همسرش به خاطر یکتاپرستی و تغییر دین در تاریخ فراعنه پرآوازه هستند. نِفِرتیتی همچنین در تاریخ مصر به خاطر گردن کشیده و زیبایش مشهور است. نفرتیتی در طول حیات خود شش دختر به دنیا اورد.
فرعون، علاوه بر خواهران خود، ن دیگری نیز داشته است که از میان اسیران جنگی برمیگزیده یا بزرگان مملکت، یا شاهزادگان بیگانه به او هدیه میکردهاند. مثلا یکی از اسیران سرزمین نهرینه دختر بزرگ خود را، با سیصد دختر جوان، به عنوان هدیه برای آمنحوتپ سوم فرستاد. پارهای از اعیان مملکت، در این کار، از فرعون تقلید میکردند؛ البته هرگز نمیتوانستند در این باره به درجه شاه برسند. چه ناچار بایستی، در مراعات اصول جاری اخلاقی و سرمایه و درآمد مالی خویش را نیز از نظر دور نداشته باشند.
ولی توده مردم، مانند همه افراد ملتهای دیگر که درآمد متوسطی دارند، به یک زن قناعت میورزیدند. ظاهراً چنان به نظر میرسد که زندگی خانوادگی منظم بوده و، از لحاظ اخلاقی و حدود تسلط افراد خانواده، با آنچه در میان ملل متمدن این زمان وجود دارد اختلافی نداشته است. تا زمان سلسلههایی که انحطاط مصر با آن سلسلهها آغاز شده، طلاق بندرت اتفاق میافتاده است. هرگاه زن میداده، شوهر میتوانسته است، بدون دادن هیچ حقی، او را از خانه خود بیرون کند، ولی اگر جز در این صورت وی را طلاق میگفته، ناچار بوده است
قسمت بزرگی از املاک خانواده را به وی واگذارد. وفاداری شوهر نسبت به زن- تا آنجا که میتوان درباره این گونه کارهای محرمانه قضاوت کرد- مانند آنچه در تمدنهای پس از آن زمان دیده میشود، کار بسیار دشواری بوده؛ وضع اجتماعی زن، در آن زمان، از وضعی که ن بسیاری ازملتها در زمان حاضر دارند، بالاتر بوده است. ماکس مولر در این خصوص میگوید: «هیچ ملت کهنه و نویی نیست که در آن مقام و منزلت زن به پایه مقام و منزلت ن وادی نیل رسیده باشد.» نقشهایی که از آن زمانهای باستانی برجای مانده ن را به صورتی نشان میدهد که آزادانه در میان مردم میخورند و میآشامند و در کوچه و بازار، بیآنکه کسی نگاهبان ایشان باشد یا سلاحی به دست داشته باشند، در پی کارخویش میروند و با آزادی کامل به کارهای صنعتی و بازرگانی میپردازند.
سیاحان یونانی، که عادت داشتهاند بر ن سلیطه خود سخت بگیرند، از مشاهده این آزادین در مصر تعجب کرده و مردان مصری را، که در تحت تسلط ن خویش به سر میبرند، استهزا کردهاند. دیودوروس سیسیلی، به صورتی مسخرهآمیز، این مطلب را نقل میکند که، در دره نیل، یکی از شرایطی که در قباله نکاح ذکر میشود آن است که مرد باید از زن خویش اطاعت کند- و این شرطی است که ذکر آن در قراردادهای شویی امریکایی ضرورتی ندارد. ن مالک میشدند و ملک خود را به ارث میگذاشتند؛ یکی از اسناد قدیمی تاریخی به این نکته اشاره میکند، و آن وصیتنامهای است از زمان سلسله سوم، که در آن زنی به نام نب- سنت در باره قسمت شدن زمینهایی که دارد، برای فرزندانش وصیت کرده است. خشپسوت و کلئوپاترا به تخت سلطنت مصر نشستند و، همانگونه که شاهان حکم میکنند و ویران میسازند، این دو ملکه نیز به حکم راندن و ویران ساختن پرداختند.
ا وجود این، گاهی در میان ادبیات قدیم مصر نغمه ریشخندآمیزی درباره ن شنیده میشود؛ ازاین جمله است آنچه یکی از علمای قدیم اخلاق مصری نوشته و مردان را از ن برحذر داشته است؛ نوشته وی چنین است:
از زنی که از خارج میآید و کسی درداخل شهر او را نمیشناسد برحذر باش. در آن هنگام که میآید و تو او را نمیشناسی به او نگاه مکن. وی همچون گرداب موجود در آب بسیار عمیقی است که نمیتوانی ژرفنای آن را اندازه بگیری. زنی که شوهر وی غایب است، هر روز برای تو نامهای میفرستد. اگر کسی مراقب او نباشد، به پای برمیخیزد و دام خود را میافکند. آه که چه جنایت زشتی است که آدمی به حرف وی گوش فرا دارد
قدمت این جسم به زمانی برمیگردد که دنیا تنها 3 درصد از عمر کنونی 13.7 میلیارد سال خود را داشت.
ما این کهکشان تازه کشف شده را که MACS0647 نامیده شده، به همان شکلی میبینیم که در 420 میلیون سال پس از مهبانگ وجود داشت. نور این کهکشان 13.3 میلیارد سال در فضا سفر کرده تا امروز به زمین برسد، فاصلهای که معادل انتقالبهسرخ با اندازه تقریبی 11 است.
«به رغم این که عموما انتظار داریم که با استفاده از قدرت بسیار زیاد عدسی گرانشی، کهکشانهای بسیار دوردست را بیابیم، این کشف اخر حتی از از آنچه که خود من فکر می کردم بتوان با سیستم CLASH یافت بسیار فراتر رفته است. خروجی علمی این سیستم شگفت انگیز خواهد بود».
نور این کهکشان، هشت میلیارد سال پس از آغاز سفرش وارد یک مسیر انحرافی در دو مسیر در اطراف خوشه کهکشانی بسیار بزرگ MACS J0647.7+7115 شد. گروه به لطف عدسی گرانشی، سه تصویر بزرگنمایی شده از MACS0647-JD را با کمک هابل مشاهده کرد. جاذبه خوشه کهکشانی، نور کهکشان دوردست را تقویت کرد و تصویرها را بسیار درخشانتر از آن چیزی ساخت که در اصل بودند، هرچند با تمام این تفاسیر، هنوز این کهکشان تنها به صورت نقطهای خیلی کوچک در تصاویر هابل دیده میشود.
«این خوشه کاری را انجام میدهد که هیچ تلسکوپ ساخته دست بشر توان انجام آن را ندارد. بدون این بزرگنمایی، دنیا نیاز به یک تلاش غول آسا برای مشاهده این کهکشان داشت».
تحلیلها نشان میدهند که پهنای این کهکشان کمتر از 600 سال نوری است و این بدان معنی است که این جسم به حدی کوچک است که میتواند در اولین مراحل تشکیل کهکشان باشد. در مقام مقایسه باید گفت که کهکشان راه شیری 150هزار سال نوری پهنا دارد. جرم تقریبی این کهکشان نوزاد برابر با 100 میلیون تا یک میلیارد خورشید، یا بین 0.1 و 1 درصد جرم ستارگان کهکشان راه شیری ما است.
«آن جسم میتواند یکی از اجزای سازنده یک کهکشان باشد، در 13 میلیارد سال بعد، ممکن است دهها، صدها یا حتی هزاران بار با دیگر کهکشانها یا اجزای سازنده کهکشانی ترکیب شده باشد».
به ویدیو زیر مراجعه کنید
فضای اطراف کهکشان با استفاده از 17 فیلتر (از طولموجهای فرسرخ نزدیک تا فرابنفش نزدیک) توسط هابل مشاهده شد و خود کهکشان تنها در قرمزترین فیلترها رویت شد. این نتیجه متناظر با یک کهکشان با انتقالبهسرخ بسیار زیاد (متناظر با فاصله بسیار بسیار دور) بود، ولی به طور کامل دیگر احتمالها را رد نمیکرد. ولی تصاویر کهکشان در طولموجهای بلندتر فروسرخ که توسط تلسکوپ اسپیتزر گرفته شده بودند قطعیتر بودند: اگر خود جسم فی نفسه قرمز باشد، در این تصاویر روشن و درخشان میافتد. ولی با این تلسکوپ هم، کهکشان به سختی قابل رویت بود، و به عبارت دیگر تقریبا غیر قابل رویت بود.
شاید MACS0647-JD آن قدر دور باشد که هیچ یک از تلسکوپهای کنونی نتواند فاصله دقیق آن را با طیفسنجی تعیین کند. با این وجود، تمام شواهد حاکی از این هستند که این کهکشان دوردست یک رکورد جدید در دورترین جسم مشاهده شده از روی زمین است.
سنگ باباغوری (Onyx) یا جَزع یمانی یا عقیق قرمز نوعیسنگ یمانی chalcedony است که رگهدار باشد. بیشتر سنگهای باباغوری رگههایی سفید و سیاه دارند. برخی از سنگهای باباغوری طبیعی هستند ولی بسیار از آنها را با رنگ کردن و لکهدار کردن عقیق تولید میکنند. در قدیم از سنگ باباغوری مهرهٔ مدور سیاه و سفیدی درست میکردند به شکل و رنگ چشم گوسفند مرده که برای دفع چشم زخم بر کودکان آویخته یا گاه برای زینت استفاده میکردند.
سنگ باباغوری را معمولاً به صورت دامله (گنبدی) یا به صورت تیله میتراشند و همچنین برای تراش فرونقشintaglio و برجستهآذین cameo هم از آن استفاده میشود. یکی از کاربردهای سنگ باباغوری استفاده از آن به عنوان نگین در انگشتر مردانه است.
ترکیب شیمیایی و نام | SiO۲ - دیوکسید سیلی |
درجه سختی | ۷ |
وزن مخصوص | ۲٫۶۵–۲٫۶۶۷ |
نمایه شفافیت | ۱٫۵۴۳–۱٫۵۵۲ تا ۱٫۵۴۵–۱٫۵۵۴ |
دوشکستگی | ۰٫۰۰۹ |
علامت نوری | مثبت |
ویژگی نوری | تکمحوری |
رنگ رگههای سنگ باباغوری سفید و سیاه است. به آن گونه که رگههای رنگیاش بجای سیاه، طیفهایی از قرمز هستندعقیق یمانی Sardonyx میگویند.
نام باباغوری را به صورت باباقری، باباغری و باباغوری هم نوشتهاند. باباغوری نوعی کوری است که در آن چشم، متورم و سیاه و سفید و کدر، بهرنگ چشم گوسفند مرده، شود و کمی درشتتر یعنی بزرگتر از حد عادی گردد. به سنگ باباغوری، عَقیق سلیمانی یا سنگ خلنگ یا قلنج نیز گفتهاند. خلنگ در فارسی به معنی سیاهوسفید است. در عربی و در متون قدیمیتر فارسی به سنگ باباغوری، جَزْع نیز گفتهاند.
در لغتنامه دهخدا در مورد سنگ باباغوری یا جزع اینگونه آمدهاست: مهرهٔ یمانی که در او سفید و سیاه باشد. (از متن اللغة). شبه پیسهٔ یمانی که چشم را در سپیدی وسیاهی به وی تشبیه دهند و اگر آن را در انگشتری کرده بپوشند مورث اندوه و خوابهای پریشان بیمناک و باعث مخاصمت با مردمان است و اگر بر آن موی زنی که زادن بر او دشوار گردد پیچند در ساعت بزاید. (منتهی الارب). شبه پیسهٔ یمانی که چشم را در سپیدی و سیاهی به وی تشبیه دهند و مهرهٔ سلیمانی گویند. (ناظم الاطباء). مهرهٔ سلیمانی که سفید و سیاه باشد. (از غیاث اللغات) (آنندراج). مهرهٔ یمنی. (محمودبن عمر ربنجنی). مهرهای است یمانی منسوب به چشم شاهدان. (شرفنامهٔ منیری). مهرهای است معروف که در او سواد و بیاض هست مثل رگها و در معدن عقیق یافت میشود. (از بحرالجواهر). مؤلف تحفة المؤمنین آرد: سنگی است که از یمن و حبشه خیزد و در او شبیه به چشم و طبقات او خطوط مستدیرهٔ سفید و زرد و سرخ و سیاه ظاهر است و به فارسی قسمی از آنرا باباغوری گویند و قسمی سلیمانی است و ظاهراًعینالهر نیز نوعی از جنس او باشد. در سیم گرم و خشک و جالی و باحده است و باعث بیداری و جهت یرقان و منع خواب و جهت عسر ولادت پیچیدن آن به موی ن مؤثر باشد و تعلیق او بر اطفال مورث سیلان آب دهن و رفعامالصبیان و نگاه داشتن او مورث خصومت مردمان با دارندهٔ او و دیدن خوابهای هولناک است و رافع لقوه و سنون او جهت تنقیه و جلای دندان و ذرور او قاطع خون و جهت رویانیدن گوشت و بردن لحم فاسد و اکتحال او جهت رفع بیاض و نزول آب نافع است؛ و آنرا دو قسم است، یمانی و چینی. (از شرح قاموس) (از تحفهٔ حکیم مؤمن). و رجوع به تذکرهٔ داود ضریر انطاکی ص ۱۰۹ و قاموس کتاب مقدس و مخزن الادویه شود. بهترینش یمانی است و وزنش به عقیق نزدیک و سفید و سیاه و سرخ و آمیخته به الوان باشد. (از نزهة القلوب). شَبَه. شَوَق.
لغتنامه دهخدا در ادامه میافزاید: بیرونی آرد: سنگی است که در صلابت از دیگر سنگها برتری دارد و وزن آن در اصطلاح ما با قیاس بقطب ۶۳۱۸ است؛ و از معادن عقیق در یمن استخراج میشود و گویند: آن دو را با هم شباهتی است و نیز گویند: در معادن عقیق هند هم یافت میشود و اقسامی دارد که کمیابترین آن معروف به جزع بقرانی است، که خطوط آن مستقیم و بدون کجی امتداد دارد؛ و صفحات آن از سه رنگ قرمز و مرجانی سفید و بلوری شفاف تشکیل شده که گاهی یک رنگ سیاه یا سبز یا زرد در بعض انواع آن وجود دارد و تمام رنگهای مذکور طبیعی است و آن که بجز سه رنگ اصلی داشته باشد کمتر یافت میشود. حمزه گوید: جزع را بفارسی قلنج گویند و بقرانی باکری را هلنج ولی لفظ خلنج اختصاص به جزع ندارد بلکه هر موجودی را که خطهای رنگین و شکلهای مختلف باشد خلنج گویند چنانکه به زرافه و روباه و جز آن اطلاق شود بلکه این لفظ به چوبهای رنگین بیشتر اختصاص دارد و نوع رقیق را برای ساختن دستهٔ کارد و خنجر بکار میبرند؛ و یک قسم آنرا جزع فارسی گویند بدانجهت مردم آنجا بیشتر بدان تمایل دارند و این قسم از بقرانی کم بهاتر و جزع حبشی در مرتبه پستتر از این است؛ و قسم دیگر بسلی است. نصر گوید: آنرا در زیت جوشانند تا رگهایش استوار گردد؛ و بعقیدهٔ کندی، معدن همهٔ اقسام آن نزدیک به معادن عقیق است و تمامی آنها را یک یا دو روز در عسل میپزند تا رگهایش باز شود و اگرچنین باشد نزدیک است به آنچه در باب کیمیا آمدهاست که قسمی از سنگها در جوف زمین نمو میکند و قسمی کاهش مییابند و بعضی از آنها همچون جزع از رنگی به رنگ دیگر درآیند. قسم دیگر از جزع را غروانی گویند که رنگهای درهم دارد و طول و عرض آن بسیار و قطعههای بزرگی از آن یافت شده که از آن ظرفهایی ساختهاند که بگفتهٔ کندی گنجایش سی و اندی رطل آب داشتهاست و نصر قسم دیگری بنام جزع معرق ذکر کرده و شاید این صفت بجهت بسیاری رگهای آن باشد. هم او گوید: بیشتر آنچه در دست است از قسم اخیر میباشد که رگهای باریک موئین با رنگهای مختلط سیاه و قرمز و سفید و گاهی صورت درخت یا حیوان در آن دیده میشود؛ و در کتاب الاحجار آمده که جزع را معدنی است در چین که بجهت بدیمنی به آن نزدیک نمیشوند و تنها مردم بیچاره آنرا استخراج میکنند و به سرزمینهای دیگر میبرند، زیرا آن را مورث غم و اندوه میپندارند.
حلقههای زحل گستردهترین سیستم حلقه سیارهای در بین سیارههای منظومه خورشیدی است. این حلقهها از ذرات بسیار کوچکی در اندازههای چند میکرومتر تا چندین متر تشکیل شده است که بصورت تودهای از غبار به دور مدارزحل در گردش میباشد. ذرات این حلقهها بیشتر از یخ آب و آلودگیهایی همچون گرد و غبار و دیگر مواد شیمیایی تشکیل شده است.
اگر چه روشنایی حلقهها قدر ظاهری زحل را افزایش میدهد، اما این حلقهها از روی زمین با چشمهای غیرمسلح قابل دیدن نیستند. در سال ۱۶۱۰ میلادی زمانی که گالیله برای اولین بار تلسکوپ را به سوی آسمان گرفت، به اولین شخصی تبدیل شد که توانست حلقههای زحل را مشاهده کند. هر چند که او نتوانست ماهیت حقیقی این حلقهها را مشخص کند. در سال ۱۶۵۵ میلادی، کریستیان هویگنس اولین شخصی بود که حلقهها را با عنوان دیسکهای اطراف زحل معرفی نمود.
فرض کنید روی قله یک کوه با یک توپ جنگی گلولهای را پرتاب میکنید. (بدون در نظر گرفتن مقاومت هوا) هر چه نیروی پرتاب کننده بیشتر باشد، سرعت گلوله به هنگام خروج از لوله بیشتر خواهد بود و گلوله مسافت بیشتری طی خواهد کرد تا با نیروی جاذبه زمین سقوط کند. حال اگر سرعت پرتاب به 7.9 کیلومتر در ثانیه (2800 کیلومتر در ساعت) برسد، گلوله دیگر به زمین سقوط نخواهد کرد و با همان سرعت دور زمین (در مدار دایرهای شکل) خواهد چرخید.
در این حالت گلوله تبدیل به یک ماهواره شده و اگر نیروی اصطکاک هوا نباشد، گلوله تا ابد در مدار زمین باقی میماند، ولی بخاطر وجود اصطکاک هوا در ارتفاعات کم ، سرعت گلوله کم شده و در نهایت سقوط خواهد کرد. اگر سرعت پرتابه را افزایش دهیم، مدار حرکت گلوله دور زمین از حالت دایره به حالت بیضی شکل تغییر خواهد کرد و با افزایش سرعت ، مدار حرکت بیضیتر خواهد شد.
برای قرار دادن ماهواره در مدار بالایی و دایرهای شکل به دور زمین از موشکهای 2 مرحلهای استفاده میکنند. به این صورت که موشک پس از بلند شدن و در ارتفاع کم ، مسیر مستقیم خود را کج میکند تا در مدار زمین قرار گیرد. در این لحظه موتور مرحله اول از موشک جدا میشود. همین لحظه موتور مرحله دوم روشن میشود و موشک در مدار بیضی شکل دور زمین شروع به گردش میکند.
موتور مرحله دوم خاموش میشود و وقتی موشک به نقطه اوج (دورترین نقطه از زمین مدار بیضی از زمین) رسید، موتور دوم یکبار دیگر روشن میشود تا موشک در مدار دایرهای شکل بزرگ قرار گیرد. در همین لحظه ماهواره از موتور دوم جدا میشود و سپس با همان سرعت اولیه که از موشک در حال حرکت جدا شده ، در مدار دایرهای شکل دور زمین میگردد.
ماهوارههای جاسوسی را اغلب در ارتفاعات کم (480 تا 970 کیلومتری) قرار میدهند. این ماهوارهها میتوانند در عرض کمتر از دو ساعت دور زمین گردش کنند و عکسهای دقیق از مراکز نظامی بگیرند.
ماهوارههای علمی در مدارات میانی (ارتفاع 4800 تا 9700 کیلومتری) قرار داده میشوند. از این ماهوارهها برای تحقیق در مورد مهاجرت حیوانات و بررسی فعالیت آتشفشانها استفاده می شود.
ماهوارههای سیستم موقعیت یابی جهانی (GPS) در ارتفاع 10000 تا 2000 کیلومتری قرار داده میشوند.
ماهوارههای ارتباطی مثل ماهواره تلویزیونی را در ارتفاع 35786 کیلومتری قرار میدهند. زمان گردش ماهوارههایی که در این ارتفاع قرار میگیرند، با زمان چرخش زمین یکی است. به همین دلیل برای دریافت اطلاعات از این ماهوارهها نیازی به جابجایی مکرر گیرنده زمینی (بشقاب ماهواره) نیست.کره ماه (ماهواره طبیعی زمین) هم ارتفاع (فاصله) حدود 384000 کیلومتری از سطح زمین در حال گردش به دور زمین است، دارای سرعتی معادل 1 کیلومتر در ثانیه است. با این فاصله و سرعت زمان یک دور گردش ماه به دور زمین حدودا 27 روز طول میکشد که همان طول ماه قمری است.
همانطور که میدانید با افزایش ارتفاع از سطح زمین ، نیروی جاذبه کم میشود. هر مدار دایرهای ماهواره ، سرعت مخصوصی دارد که به آن سرعت پایداری مدار میگویند. در این سرعت نیروی جاذبه با نیروی گریز از مرکز در حالت تعادل قرار دارند. اگر سرعت ماهواره را به کمتر از سرعت پایداری کاهش دهیم، نیروی جاذبه بر نیروی گریز از مرکز غلبه کرده و ماهواره به مدار پایینتر (ارتفاع کمتر) سقوط خواهد کرد و بالعکس اگر سرعت ماهواره را افزایش دهیم، نیروی گریز از مرکز بر نیروی جاذبه غلبه کرده و ماهواره در مدار بالاتر (بیضی کشیده) قرار میگیرد.
به همین دلیل دانشمندان و مهندسان برای فرستادن ماهوار به فضا ، مدار ماهواره را به دقت اندازگیری میکند تا مبادا هزینههایی که برای یک ماهواره متحمل شدهاند، را بر باد دهند.
با کاهش سرعت ماهواره پس از پایان مأموریت ، ارتفاع آن کم میشود تا وارد جو شود. از آنجا که سرعت گردش ماهواره در هنگام برخورد به ملکولهای هوای جو هنوز بسیار زیاد است، دمای سطح ماهواره آنقدر بالا میرود که قطعات آن آتش گرفته و میسوزند.
ارتفاع از سطح زمین(کیلومتر) | سرعت پایداری مدار گردش(km/s) | زمان یک گردش کامل به دور کره زمین |
۲۰۰ | ۷/۷۸ | ۸۸دقیقه |
۵۰۰ | ۷/۶۱ | ۹۴دقیقه |
۱۰۰۰ | ۷/۳۵ | ۱۰۵دقیقه |
۱۰۰۰۰ | ۴/۹۳ | ۳۵۵الی۳۶۵دقیقه |
۱۰۰۰۰۰ | ۱/۹۴ | ۵۷۰۰الی۵۸۰۰دقیقه |
۱۰۰۰۰۰۰ | ۰/۶۴ | ۱۷۲۰۰۰الی۱۷۳۰۰۰دقیقه |
البته برخی قطعات نسوخته ماهوارهها یا موشکها در مدار زمین باقی میمانند. این قطعات بخاطر سرعت زیادی که در گردش بدور زمین دارند، برای دیگر ماهوارهها و نیز موشکها و شاتلهای فضایی بسیار خطرناک هستند، بطوری که اگر یک قطعه کوچک (به اندازه یک توپ پینگ پنگ) به شاتلی اصابت کند، مانند یک خمپاره عمل خواهد کرد و ممکن است شاتل را منفجر کند! دانشمندان سعی میکنند ماهوارهها را از موادی بسازند که در هنگام برخورد با جو کاملا بسوزند و قطعات خطرناک آنها در جو باقی نماند.
سیارکها سیارات بسیار کوچکی هستند که از صخره و ف ساخته شدهاند. سیارکها معمولاً اجسام نامنتظمی هستند و بر گرد خورشید حرکت میکنند. هزاران سیارک در منظومه خورشیدی ما وجود دارند . بسیاری از آنها میان مدار مریخ و مدار هرمز مشتری قرار گرفتهاند و گرد خورشید میگردند. دستهای دیگر از آنها در مکانهای دیگر منظومه خورشیدی یافت میشوند.به نظر می رسد علت اینکه اغلب آنها در فاصلهٔ مریخ و مشتری دیده می شوند این است که احتمالاً در مدار بین این دو سیاره، سیارهٔ دیگری نیز وجود داشته است که به علت جاذبهٔ شدید مشتری متلاشی شده است و سیارکها پدید آمده باشند.
به سیارکهایی که بر اثر نیروی گرانش سیارهها در مداری گیر افتاده باشند «سیارک اسیر» میگویند. در این صورت سیاره مزبور به گرد سیاره بزرگتر میگردد.
نزدیکترین سیارک به زمین، توتاتیس نام دارد. سنگ آسمانی ״توتاتیس ״ دارای حدود۸ / ۴ کیلومتر طول و۴ / ۲ کیلومتر عرض است. این سنگ آسمانی تقریبا هر چهار سال یکبار به دور ستاره خورشید می چرخد و مدار آن از درون مدار سیاره زمین به دور خورشید آغاز شده و به خارج از مدار سیاره مریخ ، ختم می شود. از آنجا که هم زمین و هم ״توتاتیس ״ به طور دائم در حرکتند، فاصله میان آنها نیز بسیار متغیر است .به طور معمول این سنگ آسمانی را میتوان در مناطق بدور از نور شهرها، با کمک دوربین دو چشمی ساده نیز رصد کرد.
در آغازین روزهای ژانویه ۱۸۰۱ جوزپه پیاتزی (۷ جولای ۱۷۴۶ - ۲۲ جولای ۱۸۲۶) جرمی را در آسمان رصد نمود که ابتدا یک دنبالهدار به نظر میرسید ولی زمانی که مدار آن به درستی تعیین گردید، مشخص شد که سیاره بسیار کوچکی است، آنقدر کوچک که آن را در رده جدیدی به نام سیارکها دسته بندی کردند. پیاتزی آن را سرس نامید. تا چند سال بعد سه سیارک جدید دیگر کشف شدند و تا پایان آن قرن صدها عدد از آنها شناسایی شده بودند. تا به امروز تعداد این سیارکها به چند صد هزار رسیده است و هنوز اکتشاف آنها ادامه دارد. تعدادی از سیارکها چنان کوچکند که از زمین قابل رؤیت نیستند اما بزرگترین آنها همان سِرِس است که تاکنون شماره یک را بر پیشانی خود دارد.
http://www.noojum.com/images/stories/news/nasa/Asteroid_2004_FH.gif
درلینک بالا سیارک 2004FH که در مرکز صفحه آنرا در حال حرکت می بینید. شیی که به صورت نور درخشان از مقابل دوربین به سرعت عبور میکند یک ماهواره است.
نام گذاری سیارکها
همینکه مدار سیارکی مشخص میگردد، عددی به ترتیب زمان کشف بدان نسبت داده میشود و به دنبال آن نامی میآورند که نام را معمولاً کاشف بر میگزیند مثلاً ۱ سرس. در آغاز نامهای نه از اسطورههای یونان و روم انتخاب میشد.بعدها نامهایی از نمایشنامههای شکسپیر و اپراهای واگنر برگزیده شدند. بسیاری از سیارکها را کاشفان به نامهای ن، دوستان و حتی سگها و گربههای خود نامیدند.همواره نامهایی مونث به کار رفتهاست، جز در مورد چند سیارک که مدارهایی نامتعارف دارند نامهای مذکر نهاده شدهاست.
ارزش اقتصادی
سیارکها میتوانند برای تأمین مواد و آب مورد نیاز برای ساخت تجهیزات فضایی و مداری به کار روند.هماکنون بسیاری از مراکز پژوهشی مرتبط با فناوری فضایی در حال مطالعه امکان سفر به سیارکها و برداشت از ذخایر طبیعی آنها هستند.
به تازگی و با کشف یخ آب بر سطح سیارک تمیس-۲۴، ایدههایی به منظور برداشت آب از سیارکها جهت تولید آب مصرفی فضانوردان و تأمین اکسیژن و هیدروژن توسط الکترولیز آب برای مصرف تنفسی و یا سوخت فضاپیماهای آینده مطرح شده است. اگر مدار سفرهای فضایی آینده را بتوان به گونهای طراحی کرد که هر بار سیارک دارای ذخایر یخ آب در مسیر قرار داشته باشد میتوان به سادگی تأسیسات لازم برای یک ایستگاه سوختگیری فضایی را روی آن سیارک بنا نمود. تأسیساتی تمام اتوماتیک که انرژی تابشی خورشیدرا توسط صفحات خورشیدی دریافت و به الکتریسیته تبدیل خواهد کرد سپس با استفاده از این انرژی الکتریکی، یخ آب موجود در خردهسیارک را با یک اجاق میکروویو ساده ذوب کرده و در ادامه آب حاصله را با یک دستگاه ساده الکترولیز به هیدروژن و اکسیژن خواهد شکاند. در انتها هیدروژن و اکسیژن به دست آمده در مخازن جدا از هم ذخیره خواهد شد. این طرح هنوز در مرحله ایده قرار داشته و عملیاتی نشده است.
برای معدنکاوی بر روی سیارکها باید بتوان روی آنها فرود آمد و این کاری است سخت و شاید هم ناممکن. به این خاطر دانشمندان در اندیشه راهی برای بازایستاندن سیارکهای پیرامون زمین از چرخش هستند. برای این کار جیپهایی در نظر گرفته شده که با نیروی موشکی کار میکنند. برای یک سیارک با قطر ۱۰۰ متر که ۴ بار در روز حول محور خود میچرخد، ۲۹ تن سوخت نیاز است تا از چرخش بازداشته شود.
شهاب سنگ یک سنگ آسمانی است که به زمین افتاده است. در واقع همه اجرام در حال حرکت در فضا که به زمین می افتند،شهاب سنگ نامیده می شوند. دست کم هر سال 100 شهاب سنگ با زمین برخورد می کنند. بیشتر این شهاب سنگ ها بسیار ریزند. آنها به قدری کوچکند که مقاومت هوا می تواند سرعتشان را آنقدر آهسته کند که براثر اصطکاک با جو نسوزند و به آرامی به زمین بیفتند.
سه نوع شهاب سنگ وجود دارد. سنگی، آهنی و سنگی-آهنی. شهاب سنگ های سنگی از مواد معدنی سیلی و اکسیژن غنی هستند. مقادیر کمتری از آهن، منیزیوم و عناصر دیگر هم در آنها وجود دارد. بخشی از شهاب سنگ های سنگی، تکه هایی از همان موادی که سیاره ها را تشکیل داده اند را در خود دارند. گروه دیگری از شهاب سنگ های سنگی زمانی بخشی از بدنه والدشان بوده اند. به عنوان مثال بخشی از یک سیارک بوده اند.
شهاب سنگ های آهنی بیشتر از آهن و نیکل تشکیل شده اند.
شهاب سنگ های سنگی-آهنی به مقدار تقریباً مساوی سنگ بر پایه سیلی و ف آهن-نیکل دارند.
ترکیب مواد شهاب سنگ ها، کلیدهایی را درباره منشأ آنها به دست می دهد. منشأ آنها ممکن است سیارک ها باشند. بعضی از مواد شهاب سنگ ها شبیه به ترکیبات زمین و ماه یا برخی حدس می زنند که شبیه به مریخ است و ترکیب بعضی ها هم کاملاً با ترکیبات اینها متفاوتند. بعضی ها هم ترکیبی مثل ستاره های دنباله دار دارند.
اندازه شهاب سنگ ها بسیار متفاوت است. بیشتر آنها نسبتاً کوچکند. بزرگ ترین شهاب سنگی که تا کنون پیدا شده وزنش حدود 60 تن است. این شهاب سنگ آهنی در مزرعه ای درکشور آفریقایی نامیبیا به زمین افتاده است. با این که زمان زیادی از افتادن آن می گذرد هنوز چاله ای که تشکیل داده سر جای خودش باقی است. اجسام خیلی بزرگ تری مثل سیارک ها و ستاره های دنباله دار هم می توانند به زمین برخورد کنند و به این ترتیب به شهاب سنگ تبدیل شوند.
شهاب سنگ ها از یک سقوط آتشین از میان جو زمین جان سالم به در برده اند و مقدار زیادی از جرمشان را در این فرایند از دست داده اند. بیشتر شهاب سنگ های در حال حرکت در فضا پس از برخورد به جو زمین می سوزند و از آنها تنها ذراتی از گرد و غبار باقی می ماند. هر روز حدود 3000 تن گرد و غبار شهاب سنگی به زمین می ریزد.
شهاب سنگ ها به خاطر این به سطح زمین می رسند که اندازه آنها برای سفر از میان جو مناسب است. اگر آنها خیلی کوچک بودند، در جو متلاشی و تکه تکه می شدند. اگر خیلی بزرگ بودند ممکن بود قبل از رسیدن به سطح زمین منفجر شوند. یک چنین شیئی در سال 1908 در حدود ده کیلومتری بالای رودخانه تونگوسکا در سیبری منفجر شد و در منطقه ای به وسعت 23 کیلومتر رها شد و درختان را دود زده کرد و به طور سطحی سوزاند.
یک ایرولیت(شهاب سنگ)به پهنای دو کیلومتر که مهمترین شئی کشف شده در فضا می باشدبا سرعت برابر ۱۷ مایل در ثانیه در حرکت است و براساس پیش بینی ها در یکم فوریه ۲۰۱۹(جمعه /۱۲ بهمن ۱۳۹۷)به زمین برخورد می کند و در صورت اصابت ،بخش وسیعی از زمین تخریب می شود.در صورتی که به طور مثال این ایرولیت به برج لندن اصابت کند تا شعاع بیرمنگام همه چیبود می شود؛ولی امیدوارم با بررسی بیشتر به این نتیجه برسم که این ایرولیت بزرگ به سوی زمین در حرکت نباشدویا به نوعی از مسیر خود منحرف گردد.
درباره این سایت